پری

سلام دکتر باران درباره این مطلب (درستی یا نادرستی) لطفا اعلام نظر بدهید:(از سایت ninisite.com
پوست هلیله کابلی و هلیه سیاه 38 مثقال 
پوست شونیز 24 مثقال 
آمله پوست کنده زرد 23 مثقال 
فلفل سیاه 22 مثقال 
دارفلفل زنجبیل فلفلمویه نارمشک قاقله کوچک اشق و مویز هر کدام 12 مثقال 
بزغنج 14 مثقال 
کبابه و بلادرپاک شده از عسل 6 مثقال 
مغزتخم خیار 7 مثقال 
و نبات 3 مثقال 
همرو خوبه خوب میکوبی صافش میکنی که حسابییییییییییییی دیگه پودر باشه بعد مخلوط میکنی و 365 تا قرص ازش میسازی ... زوی یک دونه میخوری تا یک سال که ولی 30 دونش برای یک ماه که
مو رو از سفیدی در بیاره کافیه .... اگر اثر نکرد میتونی همچنان ادامه بدی ... 
اگر دیدی با خوردنش خارش و گرمی گرفتین باید با چیزای خنک مثل آب انار ... تخم خیار و خیار چنبر و عرق کاسنی و عرق شاه تره و عرق بید خودتو خنک کنی و با چیزایی مثل ترشی و ماست و این جور چیزا خودتو خنک نکن ... با خنکی های طبیعی خنک شو ..

دوست عزیزمن از  شما ممنونم که این روش رو در وبلاگ ذکر کردید در مورد این روش من فعلا  تا وقتی که مطمئن نشم روش کارایی هست نظر نمیدم هر چند نسبت به ترکیب بزغنج با هلیه نظر مثبتی  ندارم اما به ظاهر 90 درصد از مواد ترکیبی آثار مستقیم روی مو  و فولیکول دارند .

به عنوان مثال هلیه سیاه  تقویت حافظه - تقویت بینایی - جذام - تقویت معده - سودا - سفیدشدن مو - سوءهاضمه - بواسیر - مالیخولیا - سردرد - جمع شدن پوست - سیاهی دور چشم ...

یا  شونیز برای ریزش مو و تقویت مو موثر هستند ...همچنین آمله برای لطیف کردن و رشد مو مناسب است و یا دار الفلفل  برای تقویت و رشد مو  , و همچنین بزغند که همان ثمر درخت پسته است که مغز نبسته ...

در کل گیاهانی که مستقیما بر فولیکول مو تاثیر دارد عبارتند از 

هلیله ها، آمله، بلیله، روغن سیاه تخمه، قرص کمر، سیر،پیاز، شاه تره، فلفل سیاه، فلفل کوهی، دارفلفل، زنجبیل، قرنفل، جوزبویا، مازو، زنگ آهن، توفال مس، براده روی، هندوانه ابوجهل، حنا همراه زاج سبز، روغن قط، روغن بان، بادیان، ناتخواه، جدوار، انجدان، مومیایی، مشک عنبر، روغن لاون، زرد چوبه و بلوط هست

موفق باشید و شاد

پری

سلام من نیز  تحصیلات دانشگاهی دارم ولی معتقدم مشکل عمده و اصلی که امروزه گریبانگیر مردم ما به خصوص در مورد سلامتی آنان شده سعی در فراموش کردن آداب و سنت های قدیمی و راه و روش درست زندگی کردن و به قول امروزی ها مدرن و با کلاس شدنها شده است .مردم ایران قدیم این همه مشکل سلامتی نداشتند ایران سرزمین غنی هست ولی چرا این همه بیمار و این همه بیماری؟ مشکل در نحوه استفاده از این نعمت ها  است . من نیز در مورد نعل اسب از شمالی ها سوال کردم و گفتند که استفاده می کنیم . امیدوارم هر شخصی که سوال دارد یا در  مورد نوشته ها سوال داشته باشد ویا حتی توضیح بخواهد مودبانه این کار را انجام دهد چون به نظر من شخصیت انسان بایستی مدرک دار باشد نه خود انسان
ممنون دوست عزیز از صحبت هاتون ...متاسفانه طب جدید برای اینکه بیمار و در نتیجه اون درآمدی داشته باشه همیشه سعی میکنه طب قدیم رو زیر پا بزار ..مثل حجامت که هر کاری کردند در خود همین ایران که بگن نه خوب نیست . هزاران ایراد دیگه اما موفق نشدند و همین حالا خیلی ها به خوبی میدونند روشی به اسم حجامت چه شفای بزرگی برای خیل عظیمی از بیماریهاست این بحث پایین هم یه چیز شبیه اینه ....بازم ممنون از نظر قشنگت ...موفق باشی

شیوا

شما یا یه شارلاتان هستی یا یه دیوانه ! گذاشتن نعل اسب توی غذا , پختن غذا توی ظروف فلزی . اینها رو شما از کجات در آوردی ؟ من خودم دکترای تغذیه دارم .........




(حیف اون دانشگاهی که شما از اون فارغ التحصیل شدید )
تا چند دهه پیش بین مردم کشورمان مرسوم بود تا برای پخت غذا مخصوصا" خورشت و آش "از قابلمه های مسی استفاده کنند.اونوقت توی همه آشپزخانه ها  یک کفگیر آهنی  وجود داشت که موقع پختن غذا دایم درون آن قرار می گرفت.مردم به این کفگیر "حسوم" می گفتند.آن زمان کسی نمی دونست چرا باید این کفگیر درون قابلمه مسی قرار بگیره.مردم تنها به دلیل اینکه میراث گذشگان بود و می دونستند برای پخت غذا مفید هست از" حسوم" استفاده می کردند.

سال ها گذشت.استکبار زودتر از ما همه چیز را درباره فلسفه حسوم فهمید و به دنبال چاره ای بود تا حسوم را از آشپزخانه ها خارج کند و سرانجام
به اسم بهداشت و به اسم ( دکترای تغذیه ) این که این کفگیر های آهنی غیر بهداشتی است،حسوم را از ما گرفت.

شاید شما به یاد نداشته باشید
خاونوم دکترای تغذیه  اما اگر از بزرگترهای خود تون بپرسید به شما خواهند گفت که دهه 50  نان خشکی ها در کوچه پس کوچه های شهر با صدای بلند فریاد می زدند:" قابلمه مسی،کفگیر آهنی خریداریم" کسی آن زمان ندانست که چرا  نان خشکی ها داعیه دار حفظ سلامتی برای مردم ایران شده اندو ظروف به اصطلاح روهی را برای ما به ارمغان آوردند.نان خشکی ها با قیمت ناچیز این قابلمه ها را خریداری کرده و به جای آن، قابلمه آلمینیومی می دادند که به آن روهی می گفتند. جالب این که  در آن دوره اگر کسی ظرف مسی جدیدی را می خواست با ظرف به اصطلاح روهی معاوضه کند با سرسختی  نان خشکی ها روبرو می شد و نان خشکی های متمدن و متفکر! تنها ظروف قدیمی را شایسته تعویض می دانستند. باید متذکر شد که با توجه به برنامه ریزی دقیقی که استعمار انجام داده بود تمامی حکمای ما را در آن دوره به نحوی از بین برده بودند تا دیگر کسی نباشد که با ایجاد تردید مردم را از  فروش قابلمه ها ی مسی و کفگیر های آهنی باز دارد. کسی نمی داند که این همه قابلمه های باارزش مسی که حاصل کار قلم زن های توانای مس بود به کجا رفت.جالب این که قلم زن های مس برای پخت هر نوع غذایی ظرفی را با ضرب آهنگ خاصی تهیه می کردند ، اما بعدها مشخص شد تمامی این ظرف به کشور ترکیه منتقل شده و در کوره ها ذوب شدند تا اثری از آنها باقی نماند.متأسفانه هنوز هم بسیاری از از ما درباره حسوم و چرایی استفاده از آن توسط اجدادمان کوچکترین اطلاعی نداریم.

باید گفت فلسفه استفاده از حسوم در جریان پختن غذا به تیزبینی و دقت حکمای ما باز می گردد.حکما و دانشمندان از آبا ما برای همه گیر کردن سلامتی، حسوم را طراحی کردند تا تعادل بین موادی که وارد بدن می شود و بدن انسان به آن محتاج است برقرار کنند.از نظر علمی امروزی فلسفه  این کار را به این صورت می توان بیان کرد که بدن مخصوصا"مغز" برای سلامت و نشاط و کنترل اسید لاکتیک و کورتیزول به شش میلیارد یون مس نیاز دارد و به همین نسبت یون آهن.پختن غذا درون ظروف مسی موجب تأمین این مقدار یون برای بدن است و حسوم نیز همین مقدار یون آهن را به غذا منتقل می کند تا از طریق غذا وارد بدن شده و با حفظ تعادل موجب سلامتی پایدار برای انسان شود.مطلب دیگر این که در دورانی که استفاده از حسوم در پختن غذا مرسوم بود از کم خونی های رایج که اکنون مردم با آن دست به گریبانند اثری نبود.یون های آهن که از طریق حسوم در سراسر غذا پخش می شد کم خونی ناشی از فقر آهن را برطرف می کرد،اما پس از این که حسوم را
به اسم بهداشت  و به اسم دکترای تغذیه از ما گرفتند،کم خونی و بیمای های خونی چون سرطان خون روز به روز در میان مردم افزایش یافت.

خانوم دکتر کمبود یون مس باعث می شود انسان دایما احساس رخوت و خواب آلودگی و کسالت کند و دهن دره های متوالی داشته باشد.در ضمن  این که
هیچ کارتل دارویی نمی تواند از یون یک عنصر برای شما قرص تهیه کند و آن چیزی که  به اسم قرص آهن به ما می دهند شامل مولکول آهن هست که نه تنها برای بدن هیچ ثمره ای ندارد،بلکه استفاده آن در دوران بارداری موجب بیش فعالی و خنگی فرزند خواهد شد.هم چنان که استفاده دختران جوان از این قرص ها نارسایی های بسیاری را برای آنها به همراه خواهد داشت.

جالب توجه است که در صورت پختن غذا درون ظرف های مسی و استفاده از کفگیر آهنی حسوم ظرف مدت سه روز اثرات شفابخش در بدن انسان ظاهر می شود.غذا موقع پختن در قابلمه مسی از یون آزاد شده این ظرف استفاده می کند ودرنتیجه در بدن انسان احساس نشاط و انرژی فوق العاده ای ایجاد می شود و دیگر از آن دهن درگی و خمیازه و کسالت خبری نخواهد ماند و باعث طول عمر مفید و سلامتی جسمی مخصوصا" برای خانمها نزدیک به دوران عادت ماهیانه است.

بعدها تبلیغات گسترده ای در باره ظروف  تفلون آغاز شد،ظروف به اصطلاح نچسب که یکی از دغدغه های بزرگ کدبانوی خانه را برطرف می کرد.ظروف استیل هم به سرعت جای خود را در آشپزخانه ها باز کرد.دیگر با وجود این همه پیشرفت و توسعه تکنولوژی در عرصه ظروف،اثری از ظرف مسی،برنجی و روهی حقیقی باقی نماند.ظاهر ظرف ها هر روز شکییل تر و زیباتر شد اما
خانوم دکتر شما و همکاراتون تا حالا فکر کردین  در پس این ظاهر زیبا چه بیماری های مهلکی نهفته است.باید متذکر شد که یون سرب و آلمینیوم تولید شده در هنگام پختن غذا در این ظروف به قدری کشنده است که بر طبق جدید ترین تحقیقات علمی دنیا می تواند یک کودک 6 ماهه را ظرف یک سال به بیماری های کمبود خونی و سرطان و یک فرد بزرگسال را در طی 5 سال به بیماری های کبدی و خونی و طحال وسپس سرطان دچار کند ( شما از این موارد اطلاع دارید یا فقط بلدید کنفرانس بزارید) .

پس از این که دشمنان با حیله ها و دسیسه های مختلف توانستد حسوم را از آشپز خانه ما بگیرند حکمای ما به فکر چاره افتادند و درنهایت به این نتیجه رسیدند که بهترین چیزی که می تواند جایگزین حسوم شود و از گزند توطئه دشمنان در امان باشد، تکه آهن گداخته شده در آتش یا همان نعل اسب است.نعل اسب به دلیل این که در میان گدازه های آتش قرار گرفته و آب دیده است به راحتی می تواند یون های آهن را آزاد کند.فرایند آزاد سازی  یون در غذا را می توان به صورت تغییر رنگ غذا مشاهده می شود.تا چندی قبل در کشور ما مرسوم بود که در جریان پختن غذاهای آبکی چون "آش و خورشت" نعل اسب را تا پایان مدت پختن درون غذا قرار می دادند و بدین وسیله کمبود آهن خویش را برطرف می کردند.هم اکنون هم اگر به شمال سری بزنید
خاونوم دکتر تغذیه خواهید دید که برای پختن خورشت" مخصوصا فسنجان" نعل اسب را درون غذا قرار می دهند.اگر از مردم آن دیار سوال شود که فلسفه استفاده از نعل اسب در غذا چیست خواهند گفت که برای خوش رنگی غذا از نعل استفاده می کنیم،اما حقیقت این است که این فرایند در جهت تأمین یکی از عناصر اساسی و مورد نیاز بدن که همان یون آهن است،می باشد.اگر دقت کرده باشید مردم شمال ایران کمتر دچار کم خونی ناشی از فقر آهن می شوند ( البته بعیده که دقت کرده باشید )، به طوری که بیماری های خونی و سرطان خون در میان آنها به حد صفر رسیده است .
میدونی دوست عزیز ، دلم برای مردمی میسوزه که شما دکتر تغذیشون هستید . موفق باشید انشا الله حداقل به خاطر مردم
.در نهایت لطف کنید زمان و مکان کنفراس بعدیتون برای من ارسال کنید تا من حضورا شرکت کنم تا متوجه بشید که من دیوانه هستم یا شارلاتان و درصورتی که در اون کنفرانس  هیچ مدرکی دال بر شارلاتان بودن یا دیوانه بودن من ثابت نشد ، بنده از شما به دلیل توهین های گهربارتون رسما شکایت میکنم 

پری

آقای دکتر سلام اگر نعل اسب پیدا نکردیم آیا میشه از یک تکه آهن تمیز در غذا ها استفاده کنیم یا نه ؟


دوست عزی نعل اسب ویژگی که داره اینه که گداخته شده و چندین بار در اب فرو رفته و همین باعث میشه یون ها راحت تر آزاد بشن

موفق خواهید بود....